Sonntag, 22. April 2018

جنایتی به اسم سنگسار

مریم ایوبی برای آخرین بار آسمان مه گرفته تهران را در زندان اوین نگاه میکند و از ترس بیهوش میشود. به او چند لحظه قبل گفته اند که غسل کند و آماده سنگسار شدن باشد. مریم چند سالی بود که در زندان اوین بود و با  کابوس سنگسار شدن  دست و پنجه نرم میکرد. با یکی از هم سلولهای مریم ایوبی که بعدها به آلمان پناهنده شد٬ گفتگو کردم و او برایم گفت که مریم مهربان و ساده و آرام بود. او را دستگیر کردند و در روزنامه های آنزمان نوشتند که همسرش را با همدستی یک مرد به قتل رسانده و با این مرد رابطه جنسی خارج از ازدواج داشته است. همسر مریم از مقامات حکومت اسلامی بود!
مریم کارمند شرکت نفت بود و به اتهام رابطه جنسی خارج از ازدواج که امری کاملا خصوصی است٬ باید سنگسار میشد.
وقتی یک زن دست روی همسرش بلند کند٬ وقتی یک زن از حقش دفاع کند٬ وقتی یک زن حجابش را رعایت نکند و در مقابل سیستم و قوانین اسلامی بایستد٬ به اشد مجازات محکوم میشود. اینجا حکومت اسلامی ایران است!
مریم به دلیل رابطه جنسی خارج از ازدواج٬ به اتهام “خیانت” به همسرش و یا خیانت به “ناموس مردان” ٬ به اشد مجازات محکوم  شد٬ برای زهر چشم کرفتن از زنان و کل جامعه   او را ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۱ در حالیکه از ترس بیهوش شده بود٬ با برانکارد به محل اجرای مراسم سنگسار آورده و برادران پاسدار با پرتاب سنگ او را زجر کش کردند. مردی که متهم به قتل همسر مریم بود٬ اعدام شد.
این واقعه در دوره حاکمیت ” قهرمان” اصلاح طلبی آقای خاتمی اتفاق افتاد. در همان سال ۲۰۰۱ ما کمیته بین المللی علیه سنگسار را بنیان گذاشتیم و با کمپین نجات مریم ایوبی٬ این کمیته متولد شد. کمیته ای که با درد و خون متولد شد. از سراسر دنیا به حکم جنایتکارانه سنگسار مریم٬ مادر دو کودک ۶ و ۸ ساله ٬ مادر دو پسر زیبا و کوچک ٬ اعتراضات زیادی شد. در یک دانشگاه در ترکیه ٣۰۰ دانشجو یک نامه اعتراضی برای خاتمی و شرکا فرستادند و معاون پارلمان آلمان خانم بله س ٬ نامه اعتراضی شدیداللحنی برای سران حکومت اسلامی فرستاد و اجرای حکم یکبار به تعویق افتاد. یک روز سرد پائیزی ٬ در محل کارم در شهر کلن آلمان٬ تلفنم به صدا در آمد و از آنسوی خط٬ زنی گفت: از دفتر آقای خاتمی با شما تماس میگیرم..  از من سوال کرد: خانم مینا احدی هستید؟ … بله بفرمائید… و صدای زن جوان از آنسوی خط عصبی تر شده و به من گفت: خانم شما وکیل زنان ایران هستید؟ زیاد متوجه نشدم منظورش چیست٬ پرسیدم منظورتان چیه؟ منظورم اینه که وکیل مریم ایوبی هستید که در دنیا سر و صدا میکنید به شما چه که در ایران سنگسار هست٬ ما خودمان میخواهیم سنگسار باشد. پاسخش را میدهم. بله من وکیل زنان ایران هستم٬ بویژه وکیل زنان محکوم به سنگسار٬ من نمیخواهم بگذارم زن را تاسینه در خاک فرو کرده و بیشرمانه سنگسار کنید این جنایت است. به شما چه که کسی رابطه خارج از ازدواج دارد یانه.
میگوید : فکر نکنید که من بیسوادم. من در آلمان هم بوده ام و میدانم در اروپا چه خبر است. من متاهلم ولی خودم میخواهم اگر به همسرم خیانت کردم مجازات شوم… پاسخ میدهم شما هر کاری میخواهید با خودتان بکنید مختارید ولی اجازه ندارید مردم را شکنجه و آزار دهید و این سادیسم را قانون اعلام کنید. به رهبرتان و به خاتمی و به همه اطرافیان بگویید ما نمیگذاریم این وحشیگری را ادامه دهید.. . گوشی را میگذارم …
ساعت چهار بعد از ظهر روز ۱۱ ژوئیه در لندن هستم ٬ در منزل یکی ازدوستانم  در آشپزخانه نشسته و کافه میخوریم  خبر را از رادیو اسرائیل می شنوم. امروز صبح یک زن به اسم مریم ایوبی در زندان اوین سنگسار شد… با صدای بلند گریه میکنم. چطور ممکنست ؟؟؟.. یاد قیافه رهبران اکثریت و حزب توده و اصلاح طلبان و برخی فعالین سیاسی در خارج از کشور می افتم که برای خاتمی سینه چاک میکنند و در مقابل سفارتخانه های رژیم برای رای دادن به او صف میکشند  و امروز نمیدانم چرا قیافه مسیح علی نژاد در ذهنم نقش بسته و بعضا فکر میکنم شاید او بود با من پشت تلفن٬ جر و بحث میکرد و از اصلاحات در ایران و فراگیری مدارا در دوره خاتمی دفاع میکرد!!!

https://minaahadi.files.wordpress.com/2013/07/maryam-ayoobi.jpg